مکان حرکت |
زمان حرکت-امتحان 8:30 |
زمان حرکت-امتحان 12:30 |
صادقیه |
6:30 صبح
|
10:00 صبح
|
آزادی |
6:30 صبح
|
10:00 صبح
|
ونک |
صبح6:15 |
--- |
رسالت |
5:30 صبح
|
---- |
سیدخندان |
6:00 صبح |
--- |
شهرک غرب |
6:20 صبح
|
--- |
مکان حرکت |
زمان حرکت-شروع 8:30 |
زمان حرکت-شروع امتحان 12:30 |
امام حسین |
6:50 |
10:45 |
45 متری گلشهر |
7:05 |
11:00 |
خیلی اتفاقی به وبلاگ سرزدم دیدم تعداد بازدید های کل به عدد ۱۰,۰۰۰ رسید !
تبریک میگم :دی
سوال های تفسیر موضوعی قرآن ،
از اینجا دریافت کنید ،
http://s1.picofile.com/file/6733875250/Tafsir_mozo_e_Quran.pdf.html
سوال ها هم فکر کنم از این صفحه ها اومده :
مردی مقابل گل فروشی ایستاد. او می خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود
وقتی از گل فروشی خارج شد دختری را دید که در کنار درب نشسته بود و گریه می کرد. مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید : دختر خوب چرا گریه می کنی ؟
دختر گفت: می خواستم برای مادرم یک شاخه گل بخرم ولی پولم کم است. مرد لبخندی زد و گفت :با من بیا من برای تو یک دسته گل خیلی قشنگ می خرم تا آن را به مادرت بدهی
وقتی از گل فروشی خارج می شدند دختر در حالی که دسته گل را در دستش گرفته بود لبخندی حاکی از خوشحالی و رضایت بر لب داشت. مرد به دختر گفت : می خواهی تو را برسانم؟ دختر گفت نه ، تا قبر مادرم راهی نیست!
مرد دیگر حرفی نداشت بگوید بغض گلویش را گرفت و دلش شکست. طاقت نیاورد، به گل فروشی برگشت، دسته گل را پس گرفت و دویست کیلومتر رانندگی کرد تا خودش آن را به دست مادرش هدیه بدهد
شکسپیر می گوید: به جای تاج گل بزرگی که پس از مرگم برای تابوتم می آوری، شاخه ای از آن را همین امروز به من هدیه کن!
امروز 22 May یا بهتر بگم یکم خرداد ، سالگرد تولد هِرژه نویسنده داستان های تن تن و میلو هست.
ژرژ پراسپر رمی (۲۲ مه ۱۹۰۷ – ۳ مارس ۱۹۸۳) (مشهور به هرژه) نویسنده و کارتونیست بلژیکی بود که بیش از همه به خاطر خلق ماجراهای تنتن و میلو مشهور است. این اثر از مشهورترین آثار کمیک (داستان مصور) تمام تاریخ و به خصوص در تاریخ اروپا است و به خاطر آن نام هرژه در ۲۰۰۳ به تالار مشاهیر کتابهای کمیک اضافه شد.
تن تن در ایران !
تنها در پرواز شماره ۷۱۴ از ماجراهای تنتن و میلو است که به نام «تهران» اشاره شده و آن هم جایی است که گفته میشود که کمکخلبان هواپیمای لازلو کاریداس، میلیاردر خسیس داستان، در تهران پایش شکسته و کمکخلبان تازهای جانشین او شده است.
داشتم تو نت می چرخیدم ...
دیدم یه نفر یه سایتی معرفی کرده ... رفتم معما هاش رو دیدم .... واقعا جالب بودن.
بد نیست ، یه سر به این وب سایت بزنید و خودتون رو با اولین سری معما ها محک بزنید !
معما ها یه جا هایی میزان دانش شما از کامپیوتر رو هم محک می زنن ...
معما ها توسط آقای حسام الدین اخلاق پور تهیه شدن ، ایشون عضو تیم الپیاد ایران بودن ، چند تا مدال گرفتن برای ایران ...
دانشجوی شریف هستن ( بودن )
اینطور که شنیدم رتبه 50 در کنکور ریاضی داشتن ...
فکر کنم علوم کامپیوتری هم باشن
اگر احساس می کنید ، احتمالا معما های سری اول سادن ( که عمرا باشن ! ) ، مستقیم برید به این تارنما و در غیر اینصورت ، این نوشتار رو بخونید و شروع کنید !
حالا این رو بخونید و ... اگه حسش بود شروع کنید :دی
به سری معماهای من خوش آمدی. قبل از اینکه وارد بشوی چندتا نکته را متذکر میشوم:
همگی به صف ایستاده بودند تا از آنها پرسیده شود. نوبت به او رسید: دوست داری روی زمین چه کاره باشی؟
گفت:می خواهم به دیگران یاد بدهم.پذیرفته شد. چشمانش را بست. دید به شکل درختی در یک جنگل بزرگ درآمده است.
با خود گفت:حتماً اشتباهی رخ داده ،من که این را نخواسته بودم. سالها گذشت. روزی داغی اره را روی کمر خود احساس کرد.
با خود گفت: و این چنین عمر من به پایان رسید و من بهره خود را از زندگی نگرفتم.با فریاد غمباری سقوط کرد. با صدایی غریب که از روی تنش بلند می شد به هوش آمد.
حالا تخته سیاهی بر دیوار کلاس شده بود.
پی نوشت: مطمئن باشید, هیچ اشتباهی تو اومدن ما به کاشانی نیست.
مجسمه یعقوب لیث صفاری در ورودی شهر دزفول
یعقوب لیث یکی از پادشاهان ایران از دودمان صفاری بود. یعقوب بن لیث مردی بود از قریه قرنین در سیستان. لیث پدر یعقوب در سیستان شغل رویگری داشت. او سه پسر داشت بنامهای یعقوب و عمر و علی. هر سه پسران لیث حکومت کردند اما دوره حکومت آنان چندان نپایید. یعقوب نیز در اوایل مانند پدر رویگری میکرد و هرآنچه بدست میآورد به دوستانش ضیافت میکرد. چون به سن رشد رسید عدهای از عیّاران او را به سرداری خود برگزیدند.